🥀 𝓕𝓲𝔁𝓮𝓭 𝓟𝓸𝓼𝓽
ـ٨ـﮩـ۸ـﮩıllıllı◁❚❚▷ıllıllıـ٨ـﮩـ۸ـﮩ
اینجا جاییه که خود واقعیم و نشون میدم؛
حرف دلم و میزنم؛
چیزای غمگین براتون تعریف میکنم؛
و نوشتههای خودم و میزارم که از تهته قلبم اومدن؛
خلاصه ، اینجا وجه تاریک منه.
ـ٨ـﮩـ۸ـﮩıllıllı◁❚❚▷ıllıllıـ٨ـﮩـ۸ـﮩ
اینجا جاییه که خود واقعیم و نشون میدم؛
حرف دلم و میزنم؛
چیزای غمگین براتون تعریف میکنم؛
و نوشتههای خودم و میزارم که از تهته قلبم اومدن؛
خلاصه ، اینجا وجه تاریک منه.
خدایا:
دلم میخواد وایسم تو روت و بگم؛
+ چرا کاری میکنی با هر کی که دوست میشم آخرش حالشو بد کنم !؟ آخرش گند بزنم به دوستیمون!؟
دلم میخواد جوابشو بشنوم...
بهش بگم؛
+ از زندگی که بهم دادی دیوونه شدم ، افسردم کردی!چرا اشکم و در میاری ؟! چرا نمیخوای دوست پیدا کنم؟!
خدایا...
تو که صدام و میشنوی...
تو که من و خلق کردی...
پس چرا بهم نمیگی ازم چی میخوای؟...
< همونقدر آدم دور و برته و همه جا شلوغه...
همونقدر که تو افکار گم شدی و تو اون جمعیت تنهایی؛
< همونقدر گرم که اون پتو روته...
همونقدر سرد که میلرزی به خاطر بقیه؛
< همونقدر خوشبخت که تو ناز و نعمت زندگی میکنی...
همونقدر بدبخت که نمیدونی چیکار کنی...
" شاید #زندگیم از نظرت خوب باشه و بگی که از من
#بدبختتری ولی بدون تو هر #خوشیای #بدبختی هست... "
اونقدری سرده که با پتوعم نمیشه پوشوندش...:)
مثلا روی صندلی هواپیما بشینم ، آهنگ مورد علاقم و با هدفون پلی کنم و در حال گوش دادن بهش ، خیره بشم به اون پنجرهی کوچیک هواپیما که داره ابرهای سرکش و آسمون متمایل به نارنجی رو نشون میده...
مثلا یاد اون همه جون کندن بیفتم،
اون روزایی که بهم فحش و ناسزا میدادن...
لبخندی بزنم و سرم و بزارم رو پشتی صندلی و با آرزوهای قشنگم خیالبافی کنم:)...
زیر بارون تو توکیو قدم بزنم ، یاکی سوبا بگیرم و در حال قدم زدن بخورم؛
آره...اینا آروزهایی هستن چندان سخت و مشکل ، چندان شیرین و دستیافتنی؛
یه روزی...یه روزی ، تمام موفقیتامو تو چششون میکنم ؛ میگم:
" ببینین! دیدین تونستم؟!دیدین
من تونستم از شر همتون خلاص شم؟! "
I Just Wanna Feel Something
I Just Wanna Fill
I Just Wanna Feel Something
I Just Wanna Fill
Something Realy Real So That
(:I Can Realy Feel Like A Person Again
خب اولش خواستم براش رمز بزارم ولی خب...
هیچی مهم نیست.
این تکپارتی کمی ممکنه طولانی بشه نمیدونم من این و از قبل نداشتم و در واقع همین الان نوشتمش.
هیت ندین لطفا.
بوک و رمان تو این سایت و سایتای دیگه زیاد نوشتم و تجربه دارم.
شاید...سلیقتون به مال من نخوره:)
مثل گلدون پر آبیم که انداختنش رو زمین و...؛
آب گلدون ریخته شده رو زمین و شکسته.
اما...
کسی نیست که چسبش بزنه و درستش کنه.
مثل من؛
خیلی وقته خورد شدم ، خیلی وقته دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم :)
جلوی کس و ناکس گریه میکنم.
و...
همچنین...
دلم میخواد یکی بغلم کنه ، نازم کنه ، کسی باشه که قبولش دارم ، درکم میکنه.
تنها دوستی که درکم کرد و از ته قلبم دوسش دارم؛
《 Aylin 》
بی شوخی ، واقعا دوست دارم :)
کاش میشد تو دنیای واقعی ببینمت ولی...
از شانس گندم اینجا دنیای مجازیه :)
میگن خدا میگه باید به پدر مادر احترام گذاشت.
آهاهاهاها...
جدا؟
ینی من به کسایی که خوردم میکنن باید احترام بزارم؟
به کسایی که باعث میشن هر لحظه آرزوی مرگ کنم؟
من فقط یه زندگی پر از آزادی ، موفقیت و زیبایی میخوام ؛ میفهمین؟
میخوام هر ثانیه ، هر لحظه بگم خدایا شکرت.
میخوام تیکه کلامم بشه خدایا شکرت.
ولم کنین ! ولم کنین ! ولم کنین!
من عروسک خیمهشببازیتون نیستم!
عوضیا...
میگن ادامه بده ، ولی من خورد شدم ، تیکهتیکه شدم ، نابودم کردن.
با چه چیزی ادامه بدم ؟ آخرش چی میشه ؟ چه بلایی سرم میاد.
من کنترل شدهام ، من فقط اسباب بازی اطرافیانمم.
یه عروسک خیمه شب بازی که هر لحظه امکان دیوونه شدنش هست :)